آیتالله سید محمدصادق لواسانی در سال ۱۲۸۵ ش در نجف اشرف در خانوادهای اهل علم به دنیا آمد و تحصیلات خود را طبق رسم معمول عصر خود آغاز کرد. پس از طی مقدمات برای ادامهی تحصیل به ایران عزیمت نمود و در شهر اراک زیر نظر آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی به تحصیل علوم دینی مشغول شد.
پس از مدتی هنگامی که آیتالله حائری برای تأسیس حوزهی علمیه از اراک عازم قم شد، همراه وی به این شهر آمد و در مدرسهی دارالشفا با امام خمینی همحجره شد (خسروشاهی، ۲۶۷). آغاز دوستی این دو از این حجره آغاز شد و تا پایان عمر آنها ادامه یافت. در سال ۱۳۱۶ش در سفری همراه ایشان به تبریز رفت. آنها در این سفر در منزل آیتالله میرزا عبدالله مجتهدی تبریزی ـ از دوستان دوران تحصیلش ـ اقامت کردند.
مدت اقامت آیتالله لواسانی در حوزهی علمیهی قم ۲۵ سال ادامه یافت. وی علاوه بر تحصیل و تدریس، بخشی از وقت خود را به ادارهی امور حوزهی علمیهی قم از جمله مدارس «فیضیه» و «دارالشفاء» اختصاص داد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۳/۲۰۸). هنگام تدریس اخلاق و فلسفه توسط حضرت امام در مدرسهی دارالشفاء، آقای سید محمدصادق لواسانی متصدی امور حجرههای این مدرسه بود (خاطرات ۱۵ خرداد، ۶/۸۱). دوستی صمیمانهی وی با امام پس از عزیمت به تهران همچنان ادامه یافت.
مخالفت با تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱ سرآغاز نهضت عمومی علما و مراجع برای مقابله با اقدامات ضد اسلامی حکومت شد. آیتالله لواسانی با امضای اعلامیههایی در کنار سایر علما و روحانیون تهران، مخالفت خود را با این لایحه ابراز کرد (اسناد انقلاب اسلامی، ۳۰/۵۴ و ۲۲). با تحریم عید نوروز سال ۱۳۴۲ از سوی امام و مراجع تقلید، وی به همراه علمای تهران، اعلام عزا نمود. اعلامیهی آنها تحت عنوان «روحانیون امسال عزادارند» در تاریخ ۲۸ اسفند سال ۱۳۴۱ منتشر شد (دوانی، ۴ و ۳/۲۱۶).
روز دوم فروردین ۱۳۴۲ مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) که مدرسهی فیضیهی قم مورد هجوم کماندوهای ارتش قرار گرفت، وی در منزل امام حضور داشت (کوثر، ۱/۵۶) و خبر این حادثه را به اطلاع امام رساند (خاطرات محتشمی، ۲۵۳). صبح روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، جمعی از علمای تهران در منزل آقای لواسانی اجتماع کردند تا دربارهی دستگیری حجتالاسلام فلسفی و سایر وعاظ و چگونگی اقدام جهت آزادی آنها بحث و گفتگو کنند. در همین زمان خبر دستگیری امام خمینی به تهران رسید که بلافاصله آیتالله لواسانی برای اطلاع از کم و کیف قضیه عازم قم شد.
امام خمینی پس از دستگیری به تهران منتقل و مدتی زندانی گشت. در نتیجهی تلاشهای صورت گرفته از سوی علما و مراجع تقلید ـ از جمله مهاجرت دسته جمعی به شهر ری ـ حکومت ناچار از انتقال ایشان به منزلی در قیطریه شد. در این مقطع آیتالله لواسانی از جمله افراد معدودی بود که اجازهی ملاقات با امام را داشت و مسائل بیرون را به اطلاع ایشان میرساند (خاطرات ۱۵ خرداد، ۳/۱۹۰).
در این باره بایستی به فتوای امام در مورد صرف وجوهات شرعیه برای کمک به محرومان تبریز در زمستان سال ۱۳۴۲ اشاره کرد که توسط آقای لواسانی انجام شد (خاطرات ۱۵ خرداد، تبریز، قسمت دوم، ۴۹). در نتیجهی فشار افکار عمومی، رژیم ناچار شد امام را در فروردین سال ۱۳۴۳ به قم منتقل و آزاد کند. به دنبال تصویب کاپیتولاسیون و مصونیت قضایی برای مستشاران آمریکایی، امام سخنرانی شدیداللحنی را در چهارم آبان همان سال ایراد کرد که متعاقب آن به ترکیه تبعید شد.
پس از تبعید امام خمینی، بر نقش و اهمیت آیتالله لواسانی به عنوان وکیل ایشان افزوده شد. در دوازدهم دی ماه ۱۳۴۳ امام با ارسال نامهای از ترکیه به حجتالاسلام نصرالله خلخالی، از دوست قدیمی خود، جویای احوال آقای لواسانی شدند. وی در خرداد ماه سال بعد (۱۳۴۴) برخی کتابهای مورد نیاز را به ترکیه ارسال نمود که امام در نامهای از آن تشکر نمود (صحیفهی نور، ۱/۴۴۲).
در سال ۱۳۴۴ قرار بود آیتالله سید مصطفی خمینی در مکه در مراسم حج، دیداری با وی داشته باشد که از طرف ساواک وی ممنوع الخروج گردید (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۴۰-۱۳۹ش. ب ۳۹۱). در سال ۱۳۴۶ هم که وی موفق به سفر حج شد ساواک دستور مراقبت شدید از او را به مأموران خود داده بود (همان، ش. ب ۱۰-۳۹۲۹). از جمله مأموریتهای آیتالله لواسانی در دورهی تبعید امام، فراهم آوردن مقدمات سفر همسر ایشان به عراق بود (خاطرات آیتالله پسندیده، ۱۲۴).
وی ضمن آنکه عهدهدار وکالت شرعی امام خمینی در تهران بود، در مسائل سیاسی و اجتماعی هم در کنار علمای مبارز به موضعگیریهایی میپرداخت. در جریان حملهی اسرائیل به سرزمین فلسطین در خرداد سال ۱۳۴۶، وی نیز همگام با شماری از علمای ایران اعلامیهای در اعتراض به این عمل، امضا و منتشر کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ۲۰۸ و ۲۱۰).
در چهاردهم شهریور ۱۳۴۷ مراسم یادبود قربانیان زلزلهی خراسان در مسجد ارک تهران از طرف علمای اعلام و جامعهی روحانیت تهران و از جمله سید محمدصادق لواسانی برگزار شد (همان، ۳۲۱). پس از رحلت آیتاللهالعظمی بروجردی، در ترویج مرجعیت امام خمینی تلاش میکرد.
در سال ۱۳۴۹ در پی رحلت آیتالله العظمی حکیم، آیتالله لواسانی به عنوان نمایندهی تامالاختیار ایشان در تهران تعیین شد. در نامههای متعددی که از امام به مرحوم احمد آقا و افراد دیگر موجود است، اشارات متعددی در مورد اطمینان ایشان به آقای لواسانی دیده میشود (صحیفهی امام ۲/۱۳۸).
یکی از وظایف مهم آیتالله لواسانی تأمین شهریهی امام برای طلاب حوزهی علمیهی قم بود (روحانی، ۲/۳۹۲). آیتالله لواسانی برای سر و سامان دادن به وضع شهریهی طلاب، هر ماه به قم میرفت (صحیفهی امام، ۲/۱۶۲).
وی در سال ۱۳۵۰ به عراق سفر کرد (هاشمی رفسنجانی، ۲/۱۱۰۹ – ۱۱۸). فعالیتهای او از دید ساواک مخفی نبود و مسجد امیر در خیابان امیرآباد که محل اقامهی نمازش بود، دایم کنترل میشد. نکتهی جالب آنکه واعظ این مسجد حجتالاسلام محمدتقی فلسفی بود (یاران امام به روایت اسناد ساواک محمدتقی فلسفی، ۴۸۱).
ساواک برای مختل کردن وضعیت شهریهی امام در بهمن سال ۱۳۵۱ آیتالله لواسانی را دستگیر و در زندان کمیتهی مشترک ضد خرابکاری زندانی کرد، (همان، ۵۲۸) ولی وی پس از مدتی به وساطت مراجع تقلید وقت، آزاد شد (انقلاب اسلامی به روایت…۲۸۲).
بعد از آزادی از رویهی سابق خود دست برنداشت تا اینکه بار دیگر در تیر ماه ۱۳۵۳ دستگیر و محکوم به سه سال تبعید در هشتپر طالش گردید (دوانی، ۶ و ۵/۴۱۳). امام خمینی پس از اطلاع از تبعید وی، طی نامهای سید احمد خمینی را مأمور به دیدار با آیتالله لواسانی کرد (دوانی، ۴۱۳).
ساواک در سال ۱۳۵۵ نام وی را هم جزو روحانیون ممنوعالخروج از کشور درج کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک آیت الله ربانی شیرازی، ۳۴۵). شهادت آیتالله مصطفی خمینی در نجف در آبان ماه سال ۱۳۵۶ سرآغاز مطرح شدن گستردهی نام و یاد مبارزات سیاسی امام خمینی بود. به محض انتشار این خبر، آقای لواسانی از تهران به قم آمد و همراه آیتالله مرتضی پسندیده به راه افتاد و مجلس ختم حاج آقا مصطفی را در مسجد اعظم برگزار نمود (حماسهی ۱۹ دی قم ۱۳۵۶، ۱۶۸).
در پی اهانت در روزنامهی اطلاعات به امام در ۱۹ دی ماه، طلاب در قم قیام کردند. در چهلم شهدای قم مردم تبریز قیام گستردهای را ایجاد کردند. تداوم اربعینها شتاب اضمحلال نظام شاهنشاهی را بیشتر کرد و با شدت گرفتن حرکتهای ضد شاهنشاهی، بر فعالیتهای آیتالله لواسانی نیز افزوده شد (خاطرات و مبارزات فلسفی، ۳۵۱).
وی که از آغاز نهضت امام خمینی همراه و همقدم پیش آمده بود، در دورهی انقلاب هم با امضای اعلامیههای مخالف رژیم، حضور فعالی داشت. سرانجام در ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ امام خمینی به وطن بازگشت؛ بازگشتی که نوید بخش پیروزی انقلاب اسلامی بود. آقای لواسانی نیز به اتفاق تعداد دیگری از مبارزان مسلمان در سالن انتظار فرودگار مهرآباد از ایشان استقبال کرد (کوثر، ۳/۱۴).
پس از پیروزی انقلاب روابط این دو دوست قدیمی ادامه یافت و دیدارهای هفتگی آنها نشانگر این صمیمیت و استحکام دوستی بود. آیتالله لواسانی با آنکه سوابق مبارزات درخشانی داشت، بعد از انقلاب هم با همان زندگی زاهدانه زیست و سرانجام در مهرماه سال ۱۳۶۹ در خانهی محقر خود به رحمت الهی پیوست (انقلاب اسلامی به روایت…، ۲۰۸).
رحیم نیکبخت
منبع:دانشنامه