|
|
|
|
#چون سبوي تشنه...#
از تهي سرشار
جويبار لحظه ها جاري ست
چون سبوي تشنه كاندر خواب بيند آب ، واندر آب بيند سنگ
دوستان و دشمنان را مي شناسم من
زندگي را دوست مي دارم
مرگ را دشمن
واي ، اما با كه بايد گفت اين ؟ من دوستي دارم
كه به دشمن خواهم از او التجا بردن
جويبار لحظه ها جاري
منبع:greenpoems.com
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- هوشنگ مرادی کرمانی
- داستان دباغ در بازار عطاران
- زندگینامه ی لقمان حکیم
- چند شعر کوتاه از شاعران مشهور ایران
- ادیب نیشابوری
- عاشورا در شعر ناصرخسرو به تصویر می آید
- زندگینامه سیمین بهبهانی
- ثریا ابراهیمی (پری) معشوقه معروف استاد شهریار
- استاد شهریار از زبان دخترش
- زندگی شطرنج دنیا و دل است . . .
- پنج غزل از محمود حبیبی كسبی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)