سخنور و سخنوری
خداوند انسان را آفرید و به او بیان آموخت تا از محنت سکوت و تنهائی برهاندش. کتب آسمانی سخنور کسی است که،ساده،روان و گیرا سخن بگوید.موفقیت هر فرد بسته به تأثیر شخصیت او بر دیگران است و شاخص این شخصیت بیان خوب و قوه نطق و سخنوریست.در همان اولین برخورد اگر زبانی گویا و بیانی رسا داشته باشیم بدان شخصیت میافزائیم و چنانچه گفتاری ضعیف و لسانی ناتوان،از آن شخصیت میکاهیم.بنابرین شخصیت و قدرت بیان،دو اصل مرتبط به یکدیگر و دو عامل مؤثر پیشرفت در زندگیست.بزرگان از میان کسانی برخاستهاند که نطق قوی داشته و از این راه توانستهاند در دل دیگران رخنه کنند.سخنوری امری نیست که با علم کلاس و مطالعه بتوان آموخت بلکه کاریست که با عمل و تکرار و اصرار باید فرا گرفت.
هیچگاه در آغاز سخنرانی زبان به پوزش نگشائید؛سخنور باید سخن را با کلامی موزون و محکم آغاز نماید؛بیان جملاتی در شروع سخن از قبیل:«عذر میخواهم از اینکه چند دقیقهای وقت حضار را میگیرم»یا مثلا«مجال کافی برای تهیه این سخنرانی نداشتم»جز اینکه از ارزش سخن بکاهد و شنونده را از همان آغاز وازده نماید،ثمرهء دیگری نخواهد داشت.سخنرانی متضمن نکاتی مفید و آموزنده باشد و این اصل را باید قبلا با انتخاب موضوعی که این نیاز را برآورد در خاطر داشت و از تکرار جملات ممل و الفاظ مخل که روح شنونده را کسل سازد دوری باید جست.آرامش ظاهری،ممانعت و اصالت حرکات سخنور، در تأثیر سخنش بسیار خیل است.سخنور شایسته کسی است که بیانش صریح و علم و ایمانش به سخنی که میگوید در حالاتش منعکس باشد.
برای ایراد سخنرانی منابع گوناگونی موجود است و از مجموعهء موضوعهای مختلف که در اطراف و در اطراف و در دسترس ما است میتوان مطابق ذوق خود موضوعی را برای سخنرانی انتخاب نمود.اصولا سخنران ورزیده کسی است که اهل مطالعه باشد-رغبت مطالعه را باید در اشخاص بیدار نمود-چون مطالعهء وسیع،منبع اطلاعات را غنی و شخص را راغب به سخن گفتن میسازد