شهر در سه اپیزود
اپیزود یک: در جمعی بودم که تعدادی از آنها دانشجوی دانشگاه آزاد بودند. بحث بر سر این بود که شهریههای ثابتِ دانشگاه افزایش یافته و تا پول واریز نشود، آنها قادر به ثبتِ نام و اخذِ واحدهای جدید نیستند. اول بحثشان با شوخی و خنده شروع شد و کم کم جدی. یکی شان میگفت اگر شهریه اسمش ثابت است، پس چهطور هر سال مقداری به آن اضافه میشود؟ دیگری پاسخ داد: شهریه دو نوع داریم دیگر؛ ثابت و متغیر! و هر دو هم اسمشان رویشان است! دختری گفت: من پرس و جو کردهام و گفتهاند ده، دوازده هزارتومان که به کسی فشار نمیآورد! اما کافیست یک حسابِ سرانگشتی کنید که ببینید همین ده، دوازده هزارتومان ضرب در کلِ تعدادِ دانشجویان دانشگاه آزاد چه قدر میشود!؟!!!
اپیزود دو: مدتیست کرایههای تاکسیهای خطی، بیست درصد و تاکسیهای گردشی، به میزان سی درصد افزایش یافته است. مثلن نرخِ ثابت برای کرایه اعلام شده و رانندگان موظف به دریافتِ نرخِ مصوب هستند. اما در عمل چنین نیست. کنارم خانمِ جوانی است که به راننده اعتراض میکند که هر بار برای این مسیر دارد کرایههای متفاوت میدهد و مگر بنا نیست کرایهی مسیری خاص، ثابت باشد؟ بحثِ او با راننده به جایی نمیرسد. هر روز همین بحث و جدلها را در تاکسی شاهد هستیم، اما نه مسافران حال و حوصلهی پیگیری و شکایت دارند و نه رانندگان قانع میشوند که کرایهی ثابت را انقدر به دلخواهِ خود تغییر ندهند!
اپیزود سه: در عکاسی نشستهام و منتظر هستم شش قطعه عکسِ سه در چهارَم آماده شود. درِ آتلیه باز است و من کودکی را میبینم که مادرش او را روی صندلی نشانده و عکاس سعی میکند از او عکس بگیرد. کودک مُدام ورجه وورجه میکند. عکاس مُدام تذکر میدهد که کودک ثابت سرِ جایش بنشیند و تکان نخورد تا عکسش خراب نشود. کودک میخندد و با سر پاسخِ مثبت میدهد. اما تا عکاس شروع به عکس گرفتن میکند، کودک یا شکلک در میآورد یا از صندلی پایین میپرد. با خودم میگویم در شهری که لغتِ "ثابت" در آن هیچ معنا و مفهومی ندارد یا شاید بهتر است بگوییم معنایی برعکس دارد، چرا کودک همرنگِ جماعت نشود؟!
نگارنده: ن کیوانپور