|
|
|
|
رسول ترک که بود؟
اشاره : یکی از مشهورترین عزاداران حسینی که به لطف حضرتش رهنمون و عاقبتبه خیر شد، دادخواه خیابانی مشهور به «رسول ترک» است. عربدهکشی که به واسطه حبّ ابیعبدالله(ع) پروردگار عالم او را به مقام انسانیت رساند و به جایی رسید که یک هفته قبل از مرگش، از زمان و محل آن آگاه شد!
در ادامه به شرح ماجرایی از « رسول ترک » در روز تاسوعای حسینی از کتاب « آزاد شده امام حسین(ع) » تألیف محمد حسن سیفاللهی میپردازیم :
رسول ترک کی بود؟
در روز 5 اسفند سال 1284 شمسی، در محله قدیمی خیابان در شهر تبریز، فرزند مشهدی جعفر و آسیه خانم یعنی رسول چشم به جهان گشود. ولی بازیهای روزگار از رسول، جوانی خلافکار و لاابالی بارآورد. بعد از سنین بیست و چهار پنج سالگی، رسول شهر و دیار خود را رها کرد و به تهران آمد. از آنجایی که رسول آذربایجانی و ترک بود در تهران به رسول ترک شهرت یافت.
یکی از شب های دهه اول محرم بود و رسول ترک باز می خواست به همان هیأتی برود که شب های گذشته نیز در آن شرکت داشت. ولی این بار گویا فرق می کرد. پچ پچ مسئولان هیأت که با نیم نگاهی او را زیر نظر داشتند برایش ناخوشایند بود. رسول یکی از قلدرهای شروری بود حضور او به زعم هیأتی ها که او در مجلسشان بود، گران تمام می شد. بالاخره یکی از میان آنها برخواست و در مقابل رسول قد راست کرد و در برابر لبخند رسول، از او با لحنی تند خواست که از مجلس بیرون رود. او بدون هیچ شکایتی و با دلی شکسته آنجا را ترک کرد .
روزی دیگر صبح خیلی زود کسی به جلوی درخانه رسید و شروع به در زدن کرد. رسول با شنیدن صدای در، خود را به پشت در رساند و در را باز کرد. پشت در کسی را می دید که به طور ناخودآگاه نمی توانست از او راضی باشد، بله، حاج اکبر ناظم مسئول هیأت دیشبی بود. همان هیأتی که رسول دیگر حق نداشت به آنجا برود. اما برخورد گرم و صمیمی حاج اکبر حکایت از چیز دگیری داشت. بعد از کلی معذرت خواهی، از رسول خواست تا در شب های آینده در جلسات آنها شرکت کند اما چرا؟ مگر چه شده؟ ناظم دیگر بیش از این نمی خواست توضیح دهد ولی اصرار رسول پرده از رازی عجیب برداشت.
مرحوم حاج اکبر ناظم در شب گذشته در عالم خواب دیده بود که در شبی تاریک در صحرای کربلاست. او تصمیم می گیرد که به طرف خیمه های امام حسین (ع) برود ولی متوجه می شود که سگی در حال پاسبانی از آنجاست و به هیچ کس اجازه نزدیک شدن به آن خیمه ها را نمی دهد. ناظم زمانی که می خواهد به آنجا نزدیکتر شود، سگ به او حمله می کند. وقتی که می خواهد خود را از چنگال آن سگ رها کند متوجه منظره ای عجیب می شود، بله، چهره آن سگ همان چهره رسول ترک بود. مسئول پاسبانی از خیمه ها ی امام حسین (ع) را رسول ترک برعهده داشت. این همان چیزی بود که در رسول انقلابی عظیم ایجاد کرد و به یکباره از رسول ترک، حربن یزید ریاحی دیگری ساخت. بله، رسول به یکباره اسیر زلف یار شده بود و دیگر هر چه بر زبان می آورد شهد و شکری سوزان بود؛ دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند او از آن روز به بعد یکی از شیداترین و دلسوخته ترین دلداده ها و ارادتمندان به امام حسین (ع) می شود به گونه ای که هر سخنی که از او درباره آقا بیرون می آمد، هر شنونده ای را گریان و منقلب می ساخت و از این رو به حاج رسول دیوانه شهرت یافت و داستان های شگفت انگیزی از او نقل می شود که ارادت او را به این خاندان عزیز اثبات می کند.
(رسول ترک در جمع یکی از هیئت های آذرباجانی های مقیم تهران قبل از ۱۳۳۵ نفر اول ردیف دوم نشته از راست)
روز تاسوعا و برخورد با یک افسر عالیرتبه :
مهمترین ویژگی و خصوصیت رسول ترک در این بوده است که او در عزاداریهای سیدالشهدا(ع) به خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا تأثیری شگفت و عمیق بر روی هر بیننده و ناظری میگذاشته است، رسول ترک نه تنها بر روی آدمهای متدین و عادی بلکه بر روی آدمهای غیرمتعارف و غیرمتشرع نیز تأثیرگذار بوده است و گریهها و حالتهای عزاداریهای او حتی آدمهای غیرمتعارف را نیز تحت تأثیر قرار میداده است.
در یکی از روزهای تاسوعا باز هم بسیاری از مردم، در بازار منتظر مانده بودند تا دسته رسول ترک از راه برسد، رسول ترک اغلب عادت داشت تا در انتهای همه هیئتها و دستههای آذربایجانیها حرکت کند.
او و اطرافیانش بسیار ساده و بیآلایش بودند و فقط زمزمه و ناله و گریه و اشک از نشانهها و علامتهای آنها بود.
آن روز یکی از افسرهای عالی رتبه رژیم طاغوتی نیز با لباسهای نظامی به بازار آمده بود تا ناظر و شاهد عزاداریهای سوگواران امام حسین(ع) باشد، معلوم نبود که آن افسر تاکنون آوازه رسول ترک را شنیده است یا نه؟ آن افسر در گوشهای ایستاده بود و به صورت عادی در حال تماشای هیئتها و دستههای عزاداری بود که کم کم دسته رسول ترک به مقابل او رسید. رسول ترک نگاهی به آن افسر انداخت و آرام آرام به سوی او حرکت کرد.
رسول ترک گریهکنان و با آن حال و هوایی که در روزهای تاسوعا و عاشورا داشت به آن افسر میگوید: «شاید شماها (شما نظامیها) بهتر از هر شخص دیگری میتوانید، این اشعاری را که من دارم میخوانم درک کنید.»
سپس رسول ترک در میان حلقه جمعیت و با نگاه به آن افسر شروع به خواندن این شعرهای ترکی میکند :
مین نفر دعواده اولسا افسر صاحب هنر
رسم دعوا دور علمداری گوزتلر دسته لر
تابونون نعشینه دیمزلر بولون بو مطلبی
یخسالار آتدان ولی دوغرالاّرصاحب منصبی
آن افسر در حالیکه به شدت تحت تأثیر قرار گرفته بود با گلویی بغض کرده، مبهوت و حیران، رسول را تماشا میکرد، از نگاههایش پیدا بود که معنای این شعرهای ترکی را نمیفهمد، در این هنگام رسول ترک شروع به ترجمه آن اشعار کرد :
اگر در یک جنگ و نزاعی، هزار نفر از افسران کار آزموده و متخصص هم که وجود داشته باشند.
باز هم از رسمها و قانونهای جنگ است که نگاههای همه دستهها و لشکرها به علمدار است.
اگر یک سربازی در جنگ بر زمین بیفتد، دیگر هیچ کس با نعش و جنازه او کاری ندارد.
ولی اگر یک صاحب منصب و علمداری را از اسب بر زمین بیندازند جنازه او را نیز رها نخواهند کرد و بر سرش میریزند و تکه تکهاش میکنند.
بعد از اینکه رسول ترک آن اشعار را برای آن افسر ترجمه کرد، ناگاه همه کسانی که در آنجا حضور داشتند، مشاهده کردند که آن افسر به یک باره بغضش ترکید و به شدت به گریه افتاد، او به اندازهای منقلب میشود که از روی ناراحتی در حالی که سیلی از اشک از چشمهایش سرازیر بوده است، کلاه نظامیاش را از سرش بر میدارد و محکم بر زمین میکوبد!
و سرانجام : در شب نهم دی ماه سال 1339 شمسی مصادف با پانزدهم رجب سال 1380 قمری درحالی که او حاج اکبر ناظم را بر بالین خود می بیند با گفتن مکرر »آقام گلدی ، آقام گلدی« روح بزرگش از بدنش خارج و به دیار باقی می شتابد. جنازه مطهرش را در قم، در کنار تربت پاک خانم فاطمه معصومه (س) در قبرستان حاج آقای حائری (قبرستان نو) به خاک می سپارند. روحش همنشین ابدی مولایش باد.
ویرایش توسط بهمن پور : 2014-12-23 در ساعت 20:32
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- عزاداری برای حسین (ع) در جنوب ایران
- چرا عزاداری امام حسین از اول محرم شروع می شود؟
- بساطش موزه ای از آموزه هاست .
- به راستی چرا عزاداری؟!
- چله بگیریم ! بگو یا علی
- گوشه ای از سيره اخلاقي سالار شهیدان کربلا
- پاسخ به سوالاتی در خصوص عزاداری برای سالار شهدا
- عزای حسینی با غذای حسینی!
- یک تذکر کوتاه به عزاداران حسینی
- کوچکترین خادم امام حسین (ع)
- آثار و بركات عزادارى و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)