صدایی میآید. کودک در آغوشِ مادرش کِز میکند. بمباران شده. مادر کودکش را به خود میفشارد و بمبها یکی یکی فرو میریزند بر سرِ ساختمانها. بوی خون می آید و دود. مادر میگرید و کودک میگرید در آغوشش. اجساد مردم در خیابانِ گرد و خاک گرفته دیده می شود. فریادهایی گاه و بی گاه و گریههای بیامانِ کسانی که عزیزشان را از دست دادهاند به گوش میرسد. این است جنگی که صدام، بر ایرانمان تحمیل کرد. این است جنگی که کوچه پس کوچه های شهرمان را به ویرانی کشاند؛ عزیزانمان را به شهادت رسانید. این است جنگِ تحمیلی 8 ساله، دفاع از خاک و آبِ کشورمان، دفاع از دین وشرفمان در برابر دشمنی که با عزت و شرف بیگانه بود.
والله خير الماکرين... جنگی بر ایران تحمیل شد که نه تنها مکر دشمنان را خنثی کرد بلکه باعث استحکام هرچه بیشتر انقلاب شکوهمند اسلامی شد، فرهنگِ شهادت را به واسطهی خانوادههای آسیبدیدگان جنگی در ذهنمان نهادینه کرد تا بعد از این همه سال، با یاد و خاطرهی آن روزها و صبر و بُردباری بازماندگان، اشک از چشمانمان سرازیر شود و قدردانِ کسانی باشیم که دینمان را از کین و بدخواهی دشمنان حفظ کردهاند.
نگارنده: ن کیوانپور