|
|
|
|
لیست موضوع های تصادفی این انجمن :
- اندر حکایات سعدی
- شعر به زبان وانشانی
- زندگینامه استاد شهریار
- نوشته ای از استاد شهریار
- نگاهي نو به بهار
- بیوگرافی و زندگینامه مهدي اخوان ثالث ( م - اميد )
- مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فكری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)
- قلب مادر ( ایرج میرزا )
- از وجه تشابه و تفات سعدی و حافظ بیشتر بدانید
- شعر شب هم آهنگي
- ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺑﺎﯾﺪ…
گفت استاد مبر درس از ياد
ياد باد آنچه به من گفت استاد
ياد باد آن كه مرا ياد آموخت
آدمي نان خورد از دولت يـــاد
هيچ يادم نرود اين معنــــي
كه مرا مادر من نـــــادان زاد
پدرم نيز چو استــــــادم ديد
گشت از تربيــــــــــت من آزاد
پس مرا منت از استـــاد بود
كه به تعليـــــــم من استاد استاد
هر چه مي دانست آموخت مرا
غــــير يك اصل كه ناگفته نهاد
قدر استـــــــــــــــاد نكو دانستن
حيف استــــــــاد به من ياد نداد
گر بمردست ،روانــــش پر نور
ور بود زنده ، خدا يارش باد !
ایرج_میرزا
لالهاش از سیلیت نیلوفری شد آه آه
ای معلم شرم از آن رویت نشد رویت سیاه
ای معلم ، ای خدا ناترس، ای بیدادگر
من گرفتم دارد او همسنگ حسن خود گناه
کرد رویت سد نگاه جان فزا ازبهر عذر
خونبهای سد هزاران چون تو ناکس هر نگاه
باد دستت خشک همچون خامهٔ آن ماهرو
باد رخسارت سیه چون مشق آن تابنده ماه
جان من معذور فرما، من نبودم با خبر
زندگی را ورنه من میساختم بر وی تباه
این زمان هم غم مخور دارم برای کشتنش
همچو وحشی تیر آه جان گداز عمر کاه
وحشی_بافقی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)