نگرش زوج مخصوصا مرد در این خصوص اهمیت بسزایی دارد. اگر پسری از همان اول با شک و تردید در مورد بزرگتر بودن خانمش بیندیشد، آمادگی دارد که بعدا با دخالت یا کنایه یا سرزنش یا حرف و حدیث یا دخالت مستقیم و غیرمستقیم اطرافیان، به هم بریزد. اگر هم دچار تعارضهای طبیعی زناشویی با همسر هم شود، احتمالا آنها را بزرگنمایی میکند و سایر تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی هم برایش پررنگتر میشود و این مساله را مرتب به رخ همسرش میکشد. گاهی هم مرد به علت فرسودگی جسمی و جنسی زودرس زن، مخصوصا در یائسگی، احساس ضرر میکند. البته اگر پسری نگاه مثبتی به این قضیه داشته باشد، شاید به سادگی از کنار این مساله بگذرد. همچنین دختری که به این مساله (بالاتر بودن سن زیاد خودش) حساس باشد، یا حساسش کرده باشد، بعدا هر مسالهای در رابطهاش را به خودش و سن بالاترش نسبت میدهد.
اساس کار در انتخاب همسر، تقدم عقل بر احساس در زمان انتخاب و آمادگی پذیرش مسئولیت در رابطهای بر پایه تعهد، اطمینان و علاقه و داشتن مهارتهای زندگی برای مقابله با مشکلات زندگی با بیشترین فایده و کمترین ضرر به خود و همسر و جامعه و لذت بردن از لذایذ مادی و معنوی زندگی با بیشترین فایده و کمترین ضرر به خود و همسر و جامعه است.
اگر در ازدواج زن از مرد بزرگ تر باشد…
بعد از آن باید به شخصیت سالم و همخوان (یعنی داشتن شخصیتی در طیف سلامت و تطابق ویژگیهای شخصیتی و سازگاری آن در دو طرف) توجه داشت. درصورتیکه این دو عامل وجود داشته باشد، میتوان با اطمینان بیشتر سایر عوامل را بررسی کرد. باور عرفی و سنتی در ایران که پسر باید از دختر برای ازدواج بزرگتر باشد، از جهاتی دارای نقاط قابلتوجه علمی و منطقی است؛ مانند بلوغ زودرس جسمی و جنسی و عاطفی و عقلانی اجتماعی در زن، رضایتمندی جنسی در حال و آینده زوج، دوران کوتاه باروری در زن و…. نقطه ضعف اساسی این باور هم، توجهنکردن به تغییرات مختصات زمان و مکان، تغییر نگرشها، سلایقها و خواستهها در نسلهای رو به جلو است بنابراین با اینکه میتوان آن را یک قاعده کلی در نظر گرفت، استثناهای فراوان هم دیده میشود. خوب است بدانید قبل از 30 سالگی، فاصله سنی دختر و پسر، پسر بزرگتر از دختر از تقریبا همسن تا 8 سال فاصله سنی و بعد از 30 سالگی از تقریبا هم سن تا 11 سال بزرگتر بودن پسر توصیه میشود.